دل نوشته های یک مرد

هیچکس تنهایی ام را حس نکرد لحظه ویرانیم را حس نکرد آنکه سامان غزلهایم از اوست بی سر و سامانی ام را حس نکرد

دل نوشته های یک مرد

هیچکس تنهایی ام را حس نکرد لحظه ویرانیم را حس نکرد آنکه سامان غزلهایم از اوست بی سر و سامانی ام را حس نکرد

طبقه بندی موضوعی

مقاله غم غربت غبار شرم

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ

بدون شرح ...

ما به کجا میرویم ..... غربت ما انسانهای بدبخت کی به آخر میرسه ... ما که هیچ افتخاری برای هیچ موجودی نداریم . ماکه از هدف آفرینش فقط به زنده بودن بسنده کردیم و تمایلات و غرایضی که قرار بود فقط برای رفع نیاز و حاجت ما باشد تبدیل به همه چیزمان شده . چرا ؟ خدا این خالق مهربون همش باید به داد ما برسه والبته از نتایج بلاهایی که خودمان سر خودمان میاوریم باید شاهد بد رفتاریها . ناسپاسی ها . و گاها قضاوتهای بی انصافانه نسبت به خودش از طرف ما باشد .

چطور به ما بفهماند ای انسان تو را به خودم قسم یه لحظه از عصیان و سرکشی دست بردار و فقط به ندای قلبت گوش کن ببین که نجوا میکند بیا .... بیا ..... بیا

ولی ما گوشمان برای شنیدن نجوای تو کر است و فقط صدای شیطان را میشنود . شیطانی که با هر گناه ما خط و نشانی برای اون خالق مهربون میکشد و فریاد میکند خدا ببین ببین موجودی که تو اینطور برایش از همه عبادت من گذشتی چطور نافرمانی میکند و به حرف کسی گوش میدهد که تو نفرینش کردی و بخاطر او از درگاهش اخراجش کردی . بله این واقیعت تلخ است . او همیشه در این دوستی و محبت یکطرفه سبقت های غیر مجاز ما را ندیده گرفت . در گناه کردن و معصیت سرعت بیش از اندازه ما را دید و باز هم گواهینامه زندگی ما را باطل نکرد و اجازه داد تا ما با بی شرمی تمام به راه بیراهه و ممنوعه برویم و مهربونی او را وظیفه محسوب کنیم . ای اف بر ما .. شرم بر ما چقدر غریبیم در این دنیای که از آوارها برای خود ساختیم قبل از اینکه از این آوارها برای خود سقفی بسازیم باید به دنیای دیگر سفر کنیم بماند که در دنیا برای ساختن یک دیوار چند خانه را خراب کردیم بماند برای باقی ماندن و در کورس ماندن این مسابقه فانی چند نفر را از مسابقه به بیرون انداختیم . خدا می داند برای ارضاء تمایلات خود چند نفر را نابود کردیم .

در دوران جوانی برای اینکه سرگرمی و آلت دنیوی داشته باشیم با احساسات چند جوان بازی کردیم . خدا به داد ما برسد . ازدواج کردیم ولی معلوم نیست چند بار همسر خودرا با چشمهای خیس به رختخواب فرستاده ایم . با دارایی و نداری ما ساخت و دم نزد ولی همین که به پولی رسیدیم تازه فهمیدیم عشق یعنی ازدواجهای موقتی بی امان با یه مشت دختر متارکه کرده بی پناه و بی پول ....

پمپ بنزین مرام ما شد . آمدند و ما بنزین زدیم و یه پولی دادیم و رفتیم ... محبت هم فقط یک واژه بی کار در این وسط .....

 

ما فکر میکنیم خوشبختیم . وقتی مردیم میفهمیم چقدر بدبخت بودیم . چقدر نادان و بی عقل .....

زرنگی یعنی وقتی رفتی لبخند بزنی ..... یعنی غریب نباشی و غبار شرم در چهره ات نباشد ...

وای از من وای از تو وای از ما که چنین نیستیم. چه خوب بود که چنین بودیم

سیلیمان نبی ز مرگ نگریخت مگر روی عصا جان داد . قارون نتوانست زعدل اله فرار کند . زمینی که روی آن قصری ساخته بود با همه اموالش او را درون خود جایی داد . و آنجا عدالت را دید

حضرت اباعبداله الحسین ( ع ) زیر همان خاکی رفت که شمر لعین مدتی بعدش رفت . ولی ایا واقعا شمر هم مثل حسین ( ع ) در بهشت و ارامش است ؟

یزید ملعون مست میمون باز کجا رفت ؟ ما هر چه قدر هم بد باشیم مثل آن حرامزاده لعین نیستیم . ما شیعه هستیم . شیعه گناهکار ... شرمسار .... ولی برخیز برخیز و توبه کن

خدا تو و دوست داره چون تو مخلوق خدا و مهمتر اینکه حب اهل بیت و ائمه در دلت هست . از آن نور استفاده کن و دلت را از کورسوی شمع پاکی به چلچراغ اطمینان و ایمان تبدیل کن .

کیمیاگر باش و خاک رس وجودت را تبدیل به طلای معرفت کن . تو میتونی تو میتونی تو میتونی ..

ای خدا به دادم برس وقتی که محبوس الدعا میشم .......خدا هم توی این زندون یروز میگیره دستاتو

دوست بدار تا دوستت بدارند . عاشق باش تا عاشقت باشند .... ببخش تا تو را ببخشند .... از گناه در قبال دیگران بگذر تا از گناه در قبال تو بگذرند. ظلم روا ندار تا ظلم روا ندارند . بند زن دلهای شکسته و غمگین باش تا بند زن دل شکسته تو باشند دستگیر دستهای ناتوان باش تا دستگیر دستهای ناتوان تو در غربت برزخ باشند . صلوات بر مردگان بفرست تا خانه سرد و سیاه برزخت نورانی با ذکر صلوات شود .....

 

آیا بازهم میخواهی گناه و نافرمانی کنی ؟ ای بنده من من که در قران به کثرت از در خسران بودن تو گفتم . من در آیات بسیار گفتم یتفکرون یتفکرون یغقلون یعقلون باز هم میخواهی با جهل بسمت سیاهی . نابودی بروی ؟ من که بهترین خلق خود را برای هدایتت در انتظار گذاشتم تا وقتی از تو فقط یه تلنگر ببینم که واقعا خواستار گل نرگسی به زمین برگردانمش تا ارامش را به تو هدیه بدهد ..... چرا در آیات من نمینگری . چرا قرآن را درک نمیکنی .

 

خداوند خیلی دلش میخواهد ما به حرفش گوش فرا دهیم . خیلی وقتها که ما غرق در لذت گناهیم خدا به ما حرف میزنه میگه ای بنده من اگر لذت گناه برات تموم شده وقتی بعد از انجامش احساس شرم و ندامت کردی و دیدی که دنیا تو رو تنها گذاشت اونوقت میتونی من و انتخاب کنی و توبه کنی ولی اگه بعد از انجام گناه اون عمل برات عادی شده و هیچ احساس ندامتی هم نداری در حقیقت درهای بازگشتت را بروی خودت میبندی . و من هم تو را بحال خودت واگذارت میکنم ....

ولی ما نمیتوانیم درک کنیم در چنین لحظه ای که ما خود را آماده مشایعت و ملاقات با شیطان میکنیم خداوند با سکوتش از ما میخواهد خود را به تباهی نسپریم .... ولی ما با بی معرفتی و بی تفاوتی از این خواهش میگذریم تا به بدست اوردن لذت چند لحظه ای و کوتاه حلاوت و شیرینی رضای خدا و سعادت دنیوی و اخروی جاودان خود را از دست بدهیم . چه معامله نا برابری .... چه سوداگری احمقانه ای .....

آیا راهی هست که ما را از این تصمیمها و دوراهیهای حساس به سلامت عبور دهد و بقول امروزی ها راه میانبری برای رسیدن به لبخند خدا هست ؟ چقدر باید از خودمون مایه بگذاریم تا بتوانیم رضا و خشنودی معبود را بدست بیاوریم؟ آیا عینکی برای ندیدن گناه است؟ آیا واقعا پنبه ای برای گوش نکردن غیبت ها و اصوات مشکوک به گناه هست ؟ آیا اساسا پوزه بندی برای بستن دهانهایی که ثانیه به ثانیه به دروغ باز میشود وجود دارد ؟ چقدر میتوانیم روی خودمون برای انجام ندادن گناهان حساب باز کنیم ؟ آیا واقعا چنین حسابی وجود دارد؟

و هزاران سوال دیگر ....

اول از خودم که نویسنده مقاله هستم شروع میکنم . خودم به شخصه خیلی دوست دارم تمامی سوالات بالا را جواب بدهم و خود را به الگوی انسانی که خداوند در قرآن فرموده احسن الخالقین است برسانم ولی همیشه یک عامل مرا از اینکار بازداشته و آنهم سستی و تنبلی در ایمان است . هنوز انقدر اعتماد به خدا پیدا نکردم که تمام امور خویش را بدو بسپرم . این یعنی فقط روضه خوندن بی عمل....

من نمیخواهم خدایی نکرده به شما القاء کنم که نمیشود بلکه میخواهم بگویم میشود ولی برادر من ما باید خودمونو قوی کنیم با خواندن ادعیه ها و دوری از چیزهای محرک ....این سخنان شعار نبوده و کاملا تست شده و تضمینی است کافیست آسمانی شوید تا در کنکور سخت انتخاب راه درست از بیراهه رتبه تک رقمی شوید .تنها منبع شما در کنکور قرآن کریم است و در کنکور هم کافیست ارتباط و اعتماد به خدا رو در خودتون تقویت کنید . سوالات این کنکور تک جوابی و مشخص است و نیاز نیست در هر سوالش وقت زیادی بگزاری فقط باید به سوالات جواب بدهی جواب ندادن به سوالات به منزله انتخاب گزینه غلط محسوب میشود و یک نمره منفی و سیاه در قلبتان ثبت می شود .

حال متوجه شدید که این کنکور چقدر میتواند ساده و آسان باشد ولی ما آدمها با جواب ندادن چند سوال سختش میکنیم . اگر هر سوالش را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم جوابش سهل و آسان میشود . سوال زمانی سخت میشود که بخواهیم سوالی که خود جوابش را میدانیم از رو دست کس دیگری تقلب کنیم در آن هنگام بازرس و مراقب کنکور که خدای متعال باشد یک تذکر جدی به کسی که دوستش دارد و ذاتش بد نیست می دهد ولی با کسی که روحش را به ابلیس فروخته کاری ندارد و به او فرصت میدهد تا اینقدر تقلب کند تا آخر امتهان که همان روز رستاخیز باشد با یک نمره صفر او را راهی دوزخ کند همینطور که به ابلیس فرصت داده . ولی ما باید بفهمیم که ابلیس با ما فرق میکند او تمامی پلهای پشت سر را ویران نموده ولی ما میتوانیم برگردیم و این سرنوشت در دست خودمان است که چه راهی انتخاب کنیم :لا اکراه فی الدین  قد تبین الرشد من الغی :

در دین اجباری نیست . راه راست از بیراهه مشخص شده است . در اینجا خدا با بندگانش اتمام حجت کرده . البته حجت اصلی هنوز زمانش فرا نرسیده و باید برای آمدنش دعا کنیم . الهم کل الولیک الفرج ... ان شالله

در دلهای تمامی ما آدمها غم غربت وجود داره .... هرچه دلبسته تر به این دنیا و مخلفاتش غریب تر

در بدن تمامی ما آدمها گرد و غبار شرم نشسته .... هرچه گناهکارتر غبار شرم بیشتر روی پیشونیمون

 

با چه رو با صاحب الزمان خودمون ملاقات کنیم . به کدامین کار خود افتخار کنیم ؟ نکنه باید از اینکه به جای ندبه خواندن ها به یاری شیطان رفتیم و با انجام گناههای ریز و درشت دل مولامونو خون کردیم افتخار کنیم ؟ نه برادر یک کاری بکن فقط یک کار کوچک تا دست خالی پیش آقامون نریم . آقا از ما توقع داره از ما که ادعای حب اهل بیت داریم از ما که پیشوند سنگین و مقدس شیعه را با خود حمل میکنیم . نه از اون مسیحی که دینش تا الان هزاران بار تحریف که نه تخریب شده . از اون صهیونی که عملا خدمت به شیطان برایش عبادت خداشده توقعی نداره چون میدونه کسایی که براش دین و تعریف کردن دین خدا رو کلا بالعکس جلوه دادند و کتاب تلمود رو بجای تورات اصل جایگزین کردند .

از شما بخاطر صراحت لهجه و گاها تندرویی هایی که داشتم معذرت میخواهم ولی عمق این فاجعه خیلی گسترده است و نمیشود با دواگلی و باند این زخم و ببندیم . این زخم گلوله و چاقو خورده و باید جراحی شده . باید اندیشه را درست کرد بعدش با خود سازی همه جوانان این دیار را امام زمانی کرد . به یاری خداوند مهربان .

 

لا حول ولا قوه الا بالله

 

یا علی

  • علی شریفی صادقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی